اتفاقی که افتاد!
اواسط مرداد بود . همراه دکتر صلواتی شروع به ترجمه سایت معرفی نظریه بازی ncase کردیم . کار به دو نیمه تقسیم شد و هم زمان شروع به ترجمه کردیم . طمانی که ۷۰ درصد کار انجام شده بود دکتر به مسافرتی رفتند و بعد از آن من هم به خانه باز گشتم و وقفه ای در کار افتاد . در این مدت متوجه شدم کسی زود تر از ما ترجمه را انجام داده است . شوکه شدم . احساس ناراحتی شدیدی بهم دست داد . حس کردم کارم بیهوده بوده :( . حدودن ۸۵ درصد ترجمه شده بود ولی دیگر انگیزه ای به پایان رساند نبود . در واقع نمی دانستم که چه می کنم. این رو می نویسم که این احساس بمونه . تا به حال چنین چیزی رو تجربه نکرده بودم
این اتفاق باعث شد به نبرد های نیوتون و لایبنیتز(مطمین نیستم که درست می گم!) یا ادیسون و تسلا فکر کنم . به قول فیلم سه کله پوک ! فقط اول شدنه که مهمه ٬ اصن کسی هس که بدونه نفر دومی که رفت ماه کی بود؟ . الان اصن فایلای ترجمه پیشم نیست . روی لپتاپ داداشمه . برید کارای ncase رو ببینید . حرف ندارن . نه این که حرفی نداشته باشم . سنگینی زیادی رومه که باعث می شه فقط بخام سکوت کنم.
اتفاق دیگری که افتاد آبی بود . آبی ... عکاس حسینه! خیلی خوبه
واقعا حس بدیه و من هم حسش کردم البته توی یه فضای دیگه.
قانون تلخی هست که نسیم طالب بهش می گفت شاهد خاموش. این که تو بسیاری از نتیجه گیری های ما شاهد خاموش نقش پررنگی داره ولی نادیده گرفته میشه.
ncase منظورتون اینه؟ : ncase.me