هرچه که هست، بگذریم. خدانگهدار

اتفاقی که افتاد!

پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۳۵ ب.ظ

اواسط مرداد بود . همراه دکتر صلواتی شروع به ترجمه سایت معرفی نظریه بازی ncase کردیم . کار به دو نیمه تقسیم شد و هم زمان شروع به ترجمه کردیم . طمانی که ۷۰ درصد کار انجام شده بود دکتر به مسافرتی رفتند و بعد از آن من هم به خانه باز گشتم و وقفه ای در کار افتاد . در این مدت متوجه شدم کسی زود تر از ما ترجمه را انجام داده است . شوکه شدم . احساس ناراحتی شدیدی بهم دست داد . حس کردم کارم بیهوده بوده :( . حدودن ۸۵ درصد ترجمه شده بود ولی دیگر انگیزه ای به پایان رساند نبود . در واقع نمی دانستم که چه می کنم. این رو می نویسم که این احساس بمونه . تا به حال چنین چیزی رو تجربه نکرده بودم

این اتفاق باعث شد به نبرد های نیوتون و لایبنیتز(مطمین نیستم که درست می گم!) یا ادیسون و تسلا فکر کنم . به قول فیلم سه کله پوک ! فقط اول شدنه که مهمه ٬ اصن کسی هس که بدونه نفر دومی که رفت ماه کی بود؟ . الان اصن فایلای ترجمه پیشم نیست . روی لپتاپ داداشمه . برید کارای ncase رو ببینید . حرف ندارن . نه این که حرفی نداشته باشم . سنگینی زیادی رومه که باعث می شه فقط بخام سکوت کنم.

اتفاق دیگری که افتاد آبی بود . آبی ...                  عکاس حسینه! خیلی خوبه

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۳۰
اسماعیل نادری

نظرات  (۳)

۳۱ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۰۳ امیرحسین بهشتی
سلام بزرگوار
واقعا حس بدیه و من هم حسش کردم البته توی یه فضای دیگه.
قانون تلخی هست که نسیم طالب بهش می گفت شاهد خاموش. این که تو بسیاری از نتیجه گیری های ما شاهد خاموش نقش پررنگی داره ولی نادیده گرفته میشه.
ncase منظورتون اینه؟ : ncase.me
پاسخ:
سلام منتور!
آره همونو می گم اسمش nicky caseعه . خودش ncase می نویسه . در مورد تجربت دوست داشتی بنویس
چی بگم والا همینه :( 
خب حالا قانون شاهد خاموش همینه یا چیز دیگه ایه؟ درست نفهمیدم نقش داره ولی نادیده گرفته می شه؟ نمی فهمم فک کنم تناقض داره 
۳۱ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۵۳ امیرحسین بهشتی
تجربه من این طور بود که تقریبا 6 ماه در حال تلاش برای بازی نبردک بودیم و آخرها که قرار بود قرار بگیره روی بازار دیدیم 2 تا ایده کاملا مشابه در همون بازه روی بازار قرار گرفت. خیلی دردناک بود. به خصوص این که یکی از اون گروه ها ایده بازیشون با دیدن کار ما شکل گرفت یعنی وقتی برای دریافت سرمایه پیش یه شرکت رفتیم اون ها دیدن و ... خلاصه خیلی دردناک بود ولی خیلی چیزها یاد گرفتم. در این مورد یاد گرفتم تکنیک های مهندسی نرم افزار واقعا مهمن. مثلا تکنیک agile میگه طول یک دور تموم کردن و تست کردن پروژه باید خیلی کوتاه باشه تا راحت روی بازار قرار بگیره و همه چی تست بشه از همون اول. ولی خب در مورد کار شما یه مقدار فرق داره دیگه.
باید کتاب قوی سیاه رو بدم بخونی. خلاصش اینه که مثلا همه می بینن کسی رو که مهارتی داره و به جای بزرگی رسیده و جمله ها و کارهاش رو سعی می کنن الگو هم قرار بدن. اما دقت نمی کنن که آدم های دیگه ای هم بودن که همین کارها رو می کردن مهارتشون هم شاید بهتر بوده اما چون الان شانس نیاوردن و شانس هم نداشتن الان شما تقریبا غیرممکنه که حرفی ازشون بشنوی. مثلا کتاب های چرا موفق شدیم خیلی زیادن اما اگه یه کتاب الان بنویسی که چرا موفق نشدم هیچ ناشری قبول نمی کنه چاپ کنه و اگه هم چاپ کنه ما حاضر نیستیم بخونیم. و این تا حدی باعث میشه براورد و تخمین ما از موفقیت با مقدار واقعی تفاوت چشمگیر داشته باشه. و خب خیلی دردناکه چون این ویژگی همون طوری که خودت گفتی باعث میشه دیگه هیچ حرفی از آدم شکست خورده نباشه ...
ncase خیلی عالی بود. فکر کنم تا یه هفته ای درگیرش باشم. چقدر از بازی سازی خوب استفاده کرده و چقدر خفنه خدایی.
پاسخ:
شاید اگه نمیرفتید پیش همون شرکت برای سرمایه گزاری این طور نمی شد اما بالخره اون یکی رقیب وجود داشت . ببین من چیز دیگری هم که شنیده بودم می گفت که تو بعضی چیزا اول بودنه یا این که کسی باشی که ایده به ذعنت رسیده مهم نیس و چیزایی که در طول زمان اونقدر کار کردن تا بتونن خودشونو ثابت کنن مهمه ( یه جورایی در واقع همون کیفیت پروژه)
همین که می گی کسی رو ببینی که حالا به جایی رسیده و داره می گه دوره دکترا مسخره است و ... . دارم یه نمونه استاد شریفو می گم که همین استاد بودن و دکتراشه که می تونه بره توی سخنرانی چن هزار نفری از دکتراش (!) که باعث شده اصن بتونه حرف بزنه بد بگه.

۰۲ مهر ۹۶ ، ۱۳:۲۰ مصطفی فتاحی اردکانی
این تجربه رو داشتم و شکستم.
یه تجربه سخت دیگه ای هم داشتم اونم این بود که زحمت سه ماه ام رو هیچ حساب کردند و این هم به بدی همون بود
پاسخ:
اون مورد دوم بخثش حداست ولی مورد اول کاریه که داوطلبانه داری بدون این که چیزیاز کسی طلبکار باشی انجام میدی و بعد که می بینی نابود شده احساس پوچی ای داره که اصن چرا؟ واقعن چرا اینکارو کردی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی