هرچه که هست، بگذریم. خدانگهدار

۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

چند روز پیش امیر محمد گفت میخام برم انقلاب ، کتابفروشی ها روبرو دانشگاه تهران ، گفتم بریم خب

تا حالا نرفته بودم ! همش کتابای کنکور و اینا بود . کتاب فروشی امیر کبیر رو اتفاقی واردش شدیم . فضای خیلی خوبی داشت و موسیقی خوبی هم پخش می شد . جاناتان مرغ دریایی رو اونجا دیدم به خاطر این که نویسنده اش یه خلبان بود گرفتمش . (تجربه شازده کوچولو) (البته ظاهرن این کتاب به اندازه کافی مشهور هست)

هنوز هم یه صفحه اش رو نخوندم . بازی همبرا فروش اونجا بود. Quoridour  رو خریدیم ، انصافن بازی تحسین بر انگیزیه .

به کتابفروشی دیگه هم وارد شدم کتاب «از یقین تا تردید: داستان علم و اندیشه در قرن بیستم» به چشمم خورد یه ورق زدم خوشم اومد به حسین گفتم بخرمش گفت آره

در آمد کتاب و فصل یکش رو خوندم . کتاب جنبه داستانی داره و دقت علمی نداره اما جذابه ، به طور کلی کتاب می خواهد دلیل قهر انیشتین و بور رو توضیح بده!

از لینک زیر این توضیح کتاب رو نقل می کنم:

http://iran-newspaper.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=105033

«از یقین تا تردید: داستان علم و اندیشه در قرن بیستم» اثراف. دیوید پیت با ترجمه محمدعلی جعفری عنوان کتابی است که نشر آگه منتشر کرد. نویسنده کتاب معتقد است که قرن بیستم با یقین راسخ آغاز شد اما با تردید نگران کننده‌ای پایان یافت. اما امروزه آگاه‌تر و محتاط‌تریم. به نقشه‌های بزرگ و وعده‌های جهانی بد گمانیم. به طرح‌های فراگیر خبرگان و سیاستمداران با احتیاط نظر می‌کنیم و خوش باوری بی‌حد و مرز را با احتیاط فراوان مزه‌مزه می‌کنیم. چرا که خواستار دنیایی بهتر برای خود و فرزندان‌مان و آیندگان هستیم. پیت بر این نظر تأکید می‌کند که نظریه نسبیت، مکانیک کوانتومی و نظریه آشوب چگونه جهان بینی ما را دستخوش تحولاتی بنیادین کرد و این تغییرات را در زبان، هنر، فلسفه، جامعه، اقتصاد و سیاست دنبال می‌کند تا بینشی متناسب با دنیای امروز مان به دست دهد.
 

دیگه هم این که منتظرم کیفیت بلوری پانداکونگ فو کار ۳ عرضه شه (به خودم : عرضه؟! بگو میخام پایرسی کنم دیگه!) . کاش مثل قسمت یکش افسانه ای باشه.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۴۵
اسماعیل نادری

پس از مدت ها استفاده از ویندوز قصد برگشتن به لینوکس به سرم زد . تو این مونده بودم که چه لینوکسی نصب کنم . elemantary os  رو قبلن دیده بودم ظاهر جذابی داشت . نصبش کردم با وجود زیبایی که از OS X گرفته بود , رابط کاربری ساده ای داشت . به هر حال اوبونتو گنوم رو نصب کردم ، جالب بوپ مخصوصن ترمینالش ، اما خیلی نا پایدار بود . کوبونتو رو نصب کردم ، نمیدونم چرا اما نمی تونست به سرور هاش متصل بشه در آخر خود اوبونتو با ظاهر بی روحشو نصب کردم . چیزی که باید بگم اینه که واقعن لینوکس خیلی کرش می کنه ( حالا درسته که کرشش منجر به نابودی کل سیستم عامل نمی شه(تعداد دفعات کرش اوبونتو تو این ۴ ، ۵ روز از تعداد کرش های ویندوز تو ۴ ، ۵ ماه کم تره) ) و الحق نباید در حق ویندوز کوتاهی کرد . ویندوز از نسخه seven به بعد خوب عمل کرده و پیشرفت چشم گیری داشته . به نظرم یک ضعف نرم افزار های آزاد ، همین خیلی آزاد بودنشه( اصلن آیا واقعن آزاده). این که هر کسی از هر جایی بتونه بر حسب نظر خودش عمل کنه( که بازم باید عرض کنم به نظرم برای قارسی زیان ها واقعن آزار دهنده است) .  مایکروسافت هزینه زیادی رو صرف  universal apps می کنه در حالی که مثلن بالمر معتقده این رویاست و مایکروسافت باید یازار نرم افزار های اندرویدی رو در دست بگیره . به هر حال واقعن اوبونتو رو اعصابه حوصله زیاد میخاد ، زمان زیادی برای کار هایی که به راحتی تو ویندوز میشه انجام داد اینجا می بره و به همین خاطر به نظرم هیچ وقت لینوکس نمیتونه رقیبی برای ویندوز بشه ( مگر با تغییر رویکرد). با تعصبی که دارم ، ویندوز برای کاربران تازه کار و متوسط به جرعت برتره و لینوکس ضعیف عمل کرده و همین که جز این دودسته قرار گرفته نشویمی تونه دلیل بشه که لینوکسی شی)من با تمام تعصبی که نسبت به لینوکس داشتم و نمیدونم چرا ؟ :

 به هر حال ، سوالم این بود؟


چه باید کرد؟


ویندوز و تمام راحتی و سادگی ها و صرفه جویی در هزینه

لینوکس آزاد و تمام درد سر ها

( تو اینجا هم بگم سطح آسنایی من با ویندوز پیشرفته است ، کاری نیست که توش نکرده باشم و تو لینوکس هم آشنایی مقدماتی با shell نصب و این جور چیزا و تمام کار های روزانه)


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۵۷
اسماعیل نادری

ubuntu otagh

چند روز پیش امیر محمد گفت میخام برم انقلاب ، کتابفروشی ها روبرو دانشگاه تهران ، گفتم بریم خب

تا حالا نرفته بودم ! همش کتابای کنکور و اینا بود . کتاب فروشی امیر کبیر رو اتفاقی واردش شدیم . فضای خیلی خوبی داشت و موسیقی خوبی هم پخش می شد . جاناتان مرغ دریایی رو اونجا دیدم به خاطر این که نویسنده اش یه خلبان بود گرفتمش . (تجربه شازده کوچولو) (البته ظاهرن این کتاب به اندازه کافی مشهور هست)

هنوز هم یه صفحه اش رو نخوندم . بازی همبرا فروش اونجا بود. Quoridour  رو خریدیم ، انصافن بازی تحسین بر انگیزیه .

به کتابفروشی دیگه هم وارد شدم کتاب «از یقین تا تردید: داستان علم و اندیشه در قرن بیستم» به چشمم خورد یه ورق زدم خوشم اومد به حسین گفتم بخرمش گفت آره

در آمد کتاب و فصل یکش رو خوندم . کتاب جنبه داستانی داره و دقت علمی نداره اما جذابه ، به طور کلی کتاب می خواهد دلیل قهر انیشتین و بور رو توضیح بده!

از لینک زیر این توضیح کتاب رو نقل می کنم:


http://iran-newspaper.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=105033
«از یقین تا تردید: داستان علم و اندیشه در قرن بیستم» اثراف. دیوید پیت با ترجمه محمدعلی جعفری عنوان کتابی است که نشر آگه منتشر کرد. نویسنده کتاب معتقد است که قرن بیستم با یقین راسخ آغاز شد اما با تردید نگران کننده‌ای پایان یافت. اما امروزه آگاه‌تر و محتاط‌تریم. به نقشه‌های بزرگ و وعده‌های جهانی بد گمانیم. به طرح‌های فراگیر خبرگان و سیاستمداران با احتیاط نظر می‌کنیم و خوش باوری بی‌حد و مرز را با احتیاط فراوان مزه‌مزه می‌کنیم. چرا که خواستار دنیایی بهتر برای خود و فرزندان‌مان و آیندگان هستیم. پیت بر این نظر تأکید می‌کند که نظریه نسبیت، مکانیک کوانتومی و نظریه آشوب چگونه جهان بینی ما را دستخوش تحولاتی بنیادین کرد و این تغییرات را در زبان، هنر، فلسفه، جامعه، اقتصاد و سیاست دنبال می‌کند تا بینشی متناسب با دنیای امروز مان به دست دهد.
 

دیگه هم این که منتظرم کیفیت بلوری پانداکونگ فو کار ۳ عرضه شه (به خودم : عرضه؟! بگو میخام پایرسی کنم دیگه!) . کاش مثل قسمت یکش افسانه ای باشه.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۳۰
اسماعیل نادری

سلام

از بچگی تا الان هر جایی که تو جایی قرار شده تصمیمی گرفته شه  یا رای گیری انجام شده یا فردی که بزرگ تر ( پر زورتر ) بوده نظر خودشو اعمال کرده. همیشه از رای گیری بدم می اومد . چون فارغ از مشکلاتی مثل این که ( به نظر من البته ) همه نباید حق یکسانی توی یک رای گیری داشته باشن و... مشکلات منطقی وجود داره . با فکر میشه خیلی رای خرید و کلن راه های نفوذ زیادی تو رای گیری موجوده . روش های جالبی هست که حتی تو رای گیری های کوچک هم بتونید نتیجه رو عوض کنید.

توی اونجاهایی که حق همه تو رای دادن یکسان نباید باشه به نظرم گاهی دیکتاتوری بهتر از رای گیریه .

از این نظر من به آنارشیست محسوب می شم(!) . حس می کنم این روش تصمیم گیری ها درست نیستن . حقوق همه افراد به نظرم برابره اما توی (هر) رای گیری به طور واضح نمیشه همه رو با یک رای برابر دونست . نه این که بخام بگم یه سری با داشتن حق رای بالا هی قوی تر شن  . یه جورایی برعکس . به نتیجه درستی برای سیستم انتخاب نرسیدم . البته می تونه دلیلی اینکه حرف از آنترشیست زدم این باشه که دوست ندارم کسی که لیاقتش زیاد نیست بالای من باشه . به سختی کسی رو بالاتر می دونم ولی اگر یکی رو سزاوار بدونم به طورکامل قبولش می کنم. ولی این رو هم بگم که  به طور فوق العاده ای انعطاف پذیرم و تغییر می کنم .

از رای گیری های جمعی هم که بگذریم تو تصمیم های خیلی ساده فردی هم گاهی مدت زیادی فکر برای جواب دادن احتیاج دارم .مثلن اگه مامانم بگه شام میخوری  یا هر چیز دیگه ای ممکنه ۲ دقیقه طول بکشه تا جواب بدم . دلیل دیگه اش هم اینه که به جزییات توجهی ندارم . خیلی به اطرافم دقت نمی کنم.

این که این پست رو نوشتم برمی گرده به خیلی وقت پیش . وقتی که کتاب قلعه حیوانات رو خوندم . مقایسه اش با جهان فعلی به طور کلی من رو تغییر داد.

پست خیلی جدی شد یه عکس از بهترین داداش دنیا بزارم:)


( اینم۲ تا عکس ! آدما رو تشخیص بدید)

از راست به چپ : احسان سلطان آقایی  -  حسین - صالح - استاد امیر(نمیدونم چه پیشوندی استفاده کنم) -  خودم - آرین بنایی - محمد حسین اعلمی

(پارسا کجاست؟)

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۰۰
اسماعیل نادری

file organizer

laptop programming montor

schedule time table maker

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۸
اسماعیل نادری

 سلام

(این پست طولانی بود اما به دلیل قطعی اینترنت همش پاک شد ، دوباره کمی شو نوشتم(بقیه پست ها رو هم بخونید))

مدت زیادی بود که پستی ننوشته بودم . چند روز پیش شنیدم که قانون کذایی تاثیر معدل لغو شده . ولی حالا چرا ؟ این معدل قشنگ ما رو به فنا داد . حالا هم به این راحتی حذف شد . در پی اظهار فضل بزرگان نسبت به استرس و فشار کنکور و این چرت و پرتا دست به یه کار احمقانه زدن و به زودی هم پشیمون شدن . اه :(

تو این چن روز موقع انتخاب واحد هم بود ، یکی از چیزای خیلی احمقانه ای که می شه تصور کرد . راس یه ساعتی همه ی دانشجوها شروع به انتخاب می کنن ، و خب سرور ضعیف سایت نمیتونه جوابگو باشه و بعضی بد شانسا مثه من بشون هیچی نمی رسه .جالبه دانشکده فیزیک دویست سیصد تا ظرفیت خالی برا فیزیک 2 داشت ، دانشکده ریاضی ظرفیتش کم هم بود :|

 صالح بهترین دوستیه که داشتم . دلم برات تنگ شده


عکس با کیفیت خوب نداشتم(از راست به چپ : حسین ، صالح و من)

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۱۷
اسماعیل نادری

این عکسا جالب بودن حیفم اومد اینجا نزارم :

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۰۷:۴۱
اسماعیل نادری