مدتی بود که بلاگ نیومده بودم . حالا یه پست طولانی عوضش مینویسم . وقت بیکاری خود را چگونه می گذارنید؟ دو سه هفته پیش جمعه خیلی بیکار بودم . بیکاری بده ، حوصله آدم رو سر می بره . مثل قبلنا هم نیست که بازی آدم رو سرگرم کنه . بازیها واقعن خستهکننده ، خلاصه چیزی به ذهتم نرسید و همینطوری ساعتها م گذشت . آخر شب دیگه رفتم بدوم ! شاید باورت نشه ! ولی (من) رفتم بدوم . دویدن خوبه . حس میکنم اگه توی مسیر بدوی نه یه دور خیلی بهتر هم می شه . روزهای دانشگاه به ترتیب میاد و میره . این درسها هم تقریبن همه شون به جز آزمایشگاه فیزیک که تکلیف داره ، خوبن . برنامه نویسی شی گرا هم اونقدر که فکر میکردم بزرگ و جالب نیست . ولی گذشته از اینها این یه ماه آخر همش اتفاق های ناخوشایند برایم رخ داد . تعدادش از انگشت های دست هم بیشتره . قسمت عمدهاش به خاطر بیخیالی یا شاید هم دیوونگیمه !از همه اینها که بگذریم یه بار هم نشد من یو اس بی رو درست بزنم .یعنی همیشه باید بر عکسش کنم . خب نمیشد یو اس بی دو برعکس بسازن!:)حالا اینا رو بیخیال نظرم رو راجع به سه تا فیلم و یه کتاب هم این پایین نوشتم .