هرچه که هست، بگذریم. خدانگهدار

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

امسال سال نهم دهه ریاضی امیرکبیر بود . چندین سخنرانی و مسابقه سودوکو و اوریگامی و بازی ریاضی قرار است برگزار شه و تعدادی هم شد. سخنرانی اول ، دکتر نقشینه در مورد نظریه بازی ها سخنرانی کردن ! ( .. و تکرار می شود) به تعمیمی از مزایده قیمت دوم برای بازار بورس رسیده بودن. همچنین تعدادی بازی طراحی کرده بودن برای روش های آموزش دانشگاه مثل حذف اضطراری و غیبت هاو امتحان ها . بحث جالبی بود . 

نکته مهمش این بود که امسال مجله ای که اسمشو نمیدونم برندگان نوبلاقتصاد رو سه نفر پیش بینی کرده بود و خب اون سه تا برنده نشدن . دو نفردیگه برنده شدن . حالا جالبیش اینه که اون دوتایی مه برنده شدن لیسانس ریاضی داشتن و اونایی که نشدن لیشانس ریاضی نداشتن! 

امروز هم مسابقه ریاضی با حسین و پارسا تیم بودیم . دوم شدیم ، هعی! این پست رو بخونین

عکس پوستر و اضافه میشود!

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۵ ، ۲۳:۴۷
اسماعیل نادری
مدتی پیش ارائه زبان داشتم . از اول ترم تصمیم گرفتم در مورد Game Theory مطلب آماده کنم. یادمه اون موقع داشتم فیلم های دوره Game Theory سایت Coursera رو داشتم می دیدم. خیلی خوب پیش میرفت که هفته چهارم همزمان تعطیلیا شد و دیگه از یادم رفت .
فایل پاورپوینتی که آماده کرده بودم . قرار بود ارائه بین 5 تا 10 دقیقه زمان ببره . کلیت چیزایی که جمع کرده بودم کم بود . می ترسیدم کم تر از 5 دقیق تموم شه . چند دقیقه مونده به ارائه هم یه اسلاید اضافه کردم و این شد که ارائه ام 17 دقیقه طول کشید و خیلی ... !
معمای دوراهی زندان رو مثال زدم و از بچه ها خواستم روی کاغذ ، کاری که انجام میدن رو بنویسن.
نتیجه رو حدس بزنین!
برخلاف علاقه ی ریاضی ! تعداد کسایی که همکاری کردن بیشتر بود ، نسبتا هم خیلی بیشتر.
17 به 11 .
حس می کنم ادم ها به طور نا خوداگاه یا شاید هم خیلی خود آگاه ، نتیجه ای رو انتخاب می کنن که در نهایت به نفع همه بشه. شاید هم این صرفا تو کلاس رخ داده . اما لااقل دانشجو ها در فرصت اول اعتماد می کنن:) تا نتیجه کلی بهتر بگیرن . 
یه قضیه ای بود به اسم ماکسمین . نویمان وقتی این قضیه رو اثبات کرد گفت تا قبل از این قضیه Game theory به هیچی نرسیده بود.متاسفانه سوادم اونقدر نبود و نیست که اثباتشو بفهمم حتی اونقدر هم نیست که صورت دقیقشو بتونم بخونم . افسوس.
من آدمی نیستم که بگم دنیا بده و انا و عقب بکشم یعنی شکست و سختی و اینا برام مهم نیست . اما یه ماهیه که دنیا داره زیبایی ها شو ازم می گیره . اتفاقای خوب دیگه کم رخ می دهند . روز ها همش تکراری . دنبال چیزهای بی ارزش می گردم ، زندگیم تعریف شده ی خودم نیست . دارم کشیده می شم . :( خیلی ناراحتم این متنو می نویسم . بهترین بازه ی عمر ، زمان حال ، از دست میره به خاطر چی . حتی به همون خاطر هم درست تلف نمی شه.
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۵ ، ۲۰:۴۲
اسماعیل نادری