هرچه که هست، بگذریم. خدانگهدار

سی و هشت

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۲۲ ب.ظ

...مثل اینکه این خشم بیش از اندازه مرا از درد تهی و از امید خالی ساخته بود. برای اولین بار خود را به دست بی‌قیدی و بی‌مهری جذاب دنیا سپردم. و از اینکه درک کردم دنیا این قدر به من شبیه‌است و بالاخره این قدر برادرانه‌است، حس کردم که خوشبخت بوده‌ام و باز هم خواهم بود. برای اینکه همه چیز کامل باشد، و برای اینکه خودم را هر چه کمتر تنها حس کنم، برایم فقط این آرزو باقی مانده بود که در روز اعدامم، تماشاچیان بسیاری حضور به هم برسانند و مرا با فریادهای پر از کینهٔ خود پیشواز کنند.

آلبر کامو

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۸
اسماعیل نادری

نظرات  (۱)

۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۷ بلانش دوبوآ
چرا یکی مث کامو باید اینقدر خوب بنویسه اونوقت من...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی